فهرست مطالب

پرستاری گروه های آسیب پذیر - سال سوم شماره 1 (پیاپی 6، بهار 1395)

مجله پرستاری گروه های آسیب پذیر
سال سوم شماره 1 (پیاپی 6، بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/04/24
  • تعداد عناوین: 5
|
  • زیبا تقی زاده، مهسا خوشنام راد *، انوشیروان کاظم نژاد صفحات 1-14
    مقدمه
    در بلایا، میزان خشونت های جنسی و بیماری های منتقله از راه جنسی افزایش می یابد. اما این دو حیطه ی مهم بهداشت باروری کم تر مورد توجه قرار گرفته است. از آن جا که ارائه ی خدمات بهداشتی در بلایا بر عهده ی ماماهاست، بررسی شایستگی آن ها در این رابطه سودمند خواهد بود.
    هدف
    این مطالعه با هدف بررسی شایستگی حرفه ای ماماها برای پیشگیری از خشونت های جنسی و پیشگیری از گسترش HIVو دیگر عفونت های منتقله ی جنسی (STD) در بلایا انجام شد.
    روش
    این مطالعه ی مقطعی، در سال 1393 انجام شد. 361 مامای شاغل در بیمارستان های دولتی شهر تهران، با روش نمونه گیری خوشه ایطبقاتی، پس از اعلام رضایت آگاهانه ی خود، پرسشنامه ای محقق ساخته را در مورد شایستگی حرفه ای خود در بلایا به منظور پیشگیری از خشونت های جنسی و گسترش HIV و سایر عفونت های منتقله از راه جنسی، تکمیل کردند. سپس داده های مطالعه با استفاده از نرم افزار SPSSv.16تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین نمره ی شایستگی حرفه ایماما در حیطه ی پیشگیری از خشونت های جنسی 74/0 ± 7/57 و پیشگیری از گسترش HIV و دیگر STDها 52/0 ±7/47 به دست آمد که هر دو، در حد متوسط قرار گرفت. طبق یافته ها 9/31 درصد ماماها ذکر کردند که قبلا در مورد بلایا آموزش دیدهاند و 6/74 درصد اظهار کردند که تحصیلات دانشگاهی، آن ها را برای عملکرد صحیح در بلایا آماده نکرده است. نمرات شایستگی حرفه ای ماماها تنها با سن و مقطع تحصیلی آنان ارتباط معناداری داشت. (05/0=(P
    نتیجه گیری
    با توجه به شایستگی متوسط ماماها برای ارائه ی خدمات بهداشت باروری در دو حیطه ی مذکور، به نظر می رسد آموزش کنونی ناکافی بوده باشد. عدم کفایت تحصیلات دانشگاهی و دوره های آموزشی برگزار شده، نیاز به تجدید نظر در محتوای آموزش را نشان می دهد. شاید ادغام آموزش های مرتبط در برنامه ی درسی ماماها بتواند مفید واقع شود.
    کلیدواژگان: شایستگی حرفهای، ماما، خشونت جنسی، HIV، بلایا
  • میلاد برجی، معصومه اطاقی، مسعود میری، میلاد اعظمی، حامد توان* صفحات 15-26
    مقدمه
    یکی از مشکلاتی که در بیماران تحت درمان با همودیالیز گزارش شده است؛ عدم تبعیت از درمان می باشد. تبعیت از درمان بر بهبود کیفیت زندگی در ابعاد مختلف، پاسخ مناسب به درمان همودیالیز، کاهش عوارض ناشی از عدم رعایت درمان های غذایی، دارویی، مایعات و سایر درمان ها، کاهش هزینه های درمانی مربوط به بستری شدن مجدد، افزایش امید به زندگی و افزایش طول عمر بیماران تحت همودیالیز موثر است.
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت تبعیت از درمان سالمندان تحت درمان با همودیالیز شهر ایلام در سال 94-1393 انجام شد.
    روش
    در مطالعه ی توصیفی- مقطعی حاضر،40 نفر از سالمندان تحت درمان با همودیالیز شهر ایلام، با استفاده از پرسشنامه ی استاندارد تبعیت از درمان بیماران مرحله ی انتهایی نارسایی مزمن کلیوی (ESRD-AQ) با روش سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSSv.20 و با استفاده از آزمون های آماری t -test (برای متغیرهای دو گروهی) و ANOVA( برای متغیرهای بیشتر از دو گروه) انجام شد. برای تحلیل همه ی متغیرها مقدار 05/0 p≤ معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که بیش تر سالمندان در محدوده ی سنی 75-71 سال، 85درصد (34 نفر) بی سواد، 5/72درصد (29نفر) میزان درآمد کم تر از 200 هزار تومان در ماه و 5/42 درصد (17 نفر) دارای حمایت خانوادگی کم بودند. اگر چه اکثر بیماران تبعیت از درمان متوسطی را داشتند؛ اما میانگین تبعیت از درمان کلی (12/728) پایین بود. بین جنسیت و سن با میزان تبعیت از درمان ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد (05/0P<). اما بین سایر متغیرهای دموگرافیکی (مانند تحصیلات، درآمد، حمایت خانوادگی) و تبعیت از درمان ارتباط آماری معنی داری مشاهده نشد. (05/0P>).
    نتیجه گیری
    با توجه به پایین بودن میانگین نمره ی تبعیت از درمان در این پژوهش، لازم است با انجام مداخلات و آموزش های لازم به این بیماران در ارتباط با اهمیت تبعیت از درمان، زمینه ی لازم برای افزایش تبعیت از درمان در این بیماران فراهم شود.
    کلیدواژگان: تبعیت از درمان، همودیالیز، سالمند
  • خدیجه ابوزاده گتابی، اکرم قنبری مقدم*، مجتبی محمدی، فاطمه زارعی صفحات 27-36
    مقدمه
    سالمندانی که به بیماری مزمن دچار می شوند نه تنها خودشان تحت تاثیر قرار می گیرند؛ بلکه اعضای خانواده که به نوعی به ارائه ی مراقبت از آنان می پردازند نیز ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند.
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین میزان فشار مراقبتی مراقبین عضو خانواده ی سالمندان انجام گردید.
    روش
    این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی بر روی 80 نفر مراقب خانوادگی سالمندان سبزوار در سال 1395 انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه ی اطلاعات دموگرافیک و فشار مراقبتی بود؛ که توسط مراقبین تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spssv.16 تحلیل و ارائه گردید.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد اکثریت واحدهای مورد مطالعه را زنان (72درصد ) با نسبت دختری (42 درصد)، در سطح تحصیلات بی سواد (45درصد)، خانه دار (72درصد) که اکثرا با سالمند تحت مراقبت در یک خانه بسر می برند؛ (68درصد) تشکیل می دادند. طبق یافته ها 73 درصد از این مراقبین برای ارائه ی مراقبت آموزش رسمی نداشتند. این در حالی بود که 28 درصد از آنان سلامت خود را بد ارزیابی نموده و نیز مدعی ابتلا به اختلالات روحی و روانی بودند. به طور کلی میانگین فشار مراقبتی 5/44 محاسبه شد. بین میزان فشار مراقبتی با مدت ابتلا به بیماری سالمند (01/0=p)، شغل مراقب (001/0=p)، وضعیت اقتصادی مراقب (02/0=p)، نسبت فرد مراقب با سالمند (005/0=p)، طول مدت مراقبت مراقب (03/0=p) و وضعیت همزیستی با سالمند (02/0=p)، ارتباط معنادار برقرار بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این مطالعه، از آن جا که درصد قابل توجهی از مراقبین عضو خانواده ی سالمندان، دچار اختلالات جسمی و روانی هستند؛ و نیز اکثرا برای ارائه ی مراقبت، بی سواد بوده و آموزش رسمی نداشتند؛ بنابراین ضرورت انجام مداخلات برای کاهش فشار مراقبتی با توجه به عوامل شناسایی شده در یافته های این پژوهش، و نیز ارائه ی آموزش های مناسب درباره ی بیماری به مراقبین توصیه می شود.
    کلیدواژگان: فشار مراقبتی، مراقبین، خانواده، سالمند
  • میلاد برجی، میلاد اعظمی، مهدی امیرخانی*، محمدرضا بسطامی، ابراهیم سلیمی، کوروش سایه میری، علی عباسی جهرمی صفحات 37-47
    مقدمه
    سکته ی قلبی یکی از شایع ترین علل بستری بیماران قلبی می باشد که معمولا وضعیت تهدید کننده ای برای فرد و خانواده ی بیمار محسوب می شود. آموزش به بیمار باعث افزایش رضایت مددجو، بهبود کیفیت زندگی، کاهش بروز عوارض بیماری، کاهش زمان بستری، افزایش شرکت در برنامه های مراقبتی بهداشتی و افزایش استقلال مددجو در انجام فعالیت های روزمره می شود.
    هدف
    مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی بر نحوه ی آگاهی و نگرش بیماران دچار سکته قلبی که در سال 1394 در بیمارستان شهید مصطفی شهر ایلام صورت گرفته است.
    روش
    در پژوهش نیمه تجربی حاضر، تعداد 80 نفر از بیماران دچار سکته ی قلبی، به طور تصادفی به دو گروه آزمون (40 نفر) و شاهد (40 نفر) تقسیم شدند. در گروه آزمون علاوه بر آموزش های معمول بخش، آموزش چهره به چهره بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی و در گروه شاهد، آموزش های معمول بخش صورت گرفت. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ی پژوهشگر ساخته ای بود که روایی و پایایی آن در مظالعات قبلی مورد تایید قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSv.20 هم چنین آزمون های آماری کای دو، تی زوج و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین نمرات آگاهی و نگرش بیماران دو گروه، قبل از مداخله تفاوت معنا داری نداشتند. (P>0/05) پس از انجام مداخله در گروه آزمون نمرات آگاهی و نگرش به ترتیب 85/4±17/13و 07/12±27/76 و در گروه شاهد 51/5±80/9و 29/9± 37 /49 بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت نحوه ی عملکرد در بیماران قلبی و هم چنین با عنایت به نتایج حاصل از مطالعه ی حاضر، به کار گیری الگوی های موثر در ارتقاء و بهبود عملکرد بیماران قلبی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: الگوی اعتقاد بهداشتی، آموزش، آگاهی و نگرش، سکته قلبی
  • زهرا شفیعی *، سیما بابایی صفحات 48-57
    مقدمه
    بسیاری از بیماران پس از جراحی قلب به علت استرس پس از جراحی، با اضطراب و افسردگی مواجه می شوند که این موضوع بر کیفیت زندگی بیماران و در نتیجه پیگیری روند درمانی آنان تاثیر سوئی دارد.
    هدف
    مطالعه ی حاضر با هدف تعیین ارتباط بین خلق و خودکارآمدی در بیماران تحت جراحی پیوند عروق کرونر بستری در بیمارستان شهید چمران شهر اصفهان در سال 1390 انجام شد.
    روش
    در این پژوهش مقطعی از نوع همبستگی، 110 بیمار تحت جراحی پیوند عروق کرونر مراجعه کننده به کلینیک بازتوانی قلب بیمارستان شهید چمران شهر اصفهان به روش هدفمند انتخاب شدند. داده ها به وسیله ی پرسشنامه های خودکارآمدی GSF و وضعیت خلقی POMS جمع آوری گردید و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز کوواریانس و ضریب همبستگی پیرسون توسط نرم افزار SPSSv.18 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    نمره ی کلی وضعیت خلقی در واحد های مورد پژوهش 1/36±21/98 و نمره ی خودکارآمدی در آن ها 3/10± 23/21 بود. نتایج مطالعه نشان داد که بین نمره ی وضعیت خلقی با خودکارآمدی رابطه ی معکوس وجود داشت؛ بدان معنی که با بهبود وضعیت خلقی( کاهش نمره ی وضعیت خلقی) خودکارآمدی افزایش می یافت.
    نتیجه گیری
    با توجه به وجود ارتباط معنادار، بین نمره ی وضعیت خلقی و خودکارآمدی واحدهای مورد پژوهش در این مطالعه، شایسته است پرستاران با طراحی و اجرای مداخلات، زمینه را برای بهبود وضعیت خلقی این بیماران فراهم کرده و از این طریق به ارتقای خودکارآمدی این افراد کمک نمایند.
    کلیدواژگان: خلق، خودکارآمدی، جراحی پیوند عروق کرونر
|
  • Taghizadeh. Z., Khoshnamrad. M.*, Khazemnegad. A Pages 1-14
    Introduction
    Sexual violence and sexually transmitted diseases increaseduringdisasters, butthese two main areas of reproductive health are less addressed. As midwives are responsible for providingreproductive health during disasters, it is helpful to assess their competence in this regard.
    Objective
    This study was performed to assess midwives’ professional competence for prevention of sexual violence and spread of HIV and other sexually transmitted diseases(STD) during disasters.
    Method
    This cross-sectional study was conducted in 2014 in Tehran. A total of 361 midwives working in governmental hospitals of Tehran, with cluster sampling completed a researcher-made questionnaire about professional competence forprevention of sexual violence and spread of HIV and other STDsduring disasters after signing informed consent. The data were analyzed inthe SPSS software.
    Results
    The mean score of midwives’ professional competence was 57.7 ± 0.74 in the prevention of sexual violence and 47.7 ±0.52in the prevention of HIV and other STDs , both of which were moderate. Only 31.9% cited they had been trained for disaster and 74.6% stated that their university education did not suffice for proper functioning in disaster. Midwives’ professional competency scores were correlated with age and educational level (P=0.05).
    Conclusion
    Considering the midwives’moderatescores of professional competence for providing reproductive health services in the mentioned areas, it seems that current educational programs areinsufficient.The inadequacy of previous university studies and training programs shows the need to revise the curriculumin midwifery to contain relevant training.
    Keywords: Professional competence, midwife, sexual violence, HIV, disasters
  • M.Borji, M.Otaghi, M.Miri, M.Azami, H.Tavan* Pages 15-26
    Introduction
    Failure to adhere to treatment in patients on hemodialysis is reported as a major problem.Adherence can improve the quality of life in different dimensions,improve response to hemodialysis, reduce complications of non-compliance with treatment, food, medications, liquids and other therapies, reduce healthcare costs related to readmission, increase life expectancy and increase longevity in patients undergoing hemodialysis.
    Objective
    This research was conducted to assess the status of adherence to treatment in older adults on hemodialysis in Ilam in 2014-15.
    Method
    In this cross-sectional study, 40 older adultson hemodialysis were recruited by census and studied through the standard questionnaire of adherence to treatment in end-stage chronic renal failure patients (ESRD-AQ). Data were analyzed in SPSS software version 20 using statistical tests of t-test (for two-group variables) and ANOVA (for variables with more than two groups). Significance level was set p≤ 0.05 for all variables.
    Results
    The results showed most older adults were 71-75years, illiterate (85%, n=34), with income less than 2 million rials per month (72.5%, n=29), with low family support(42.5%, n=17). Although the majority of patients had moderate adherence to treatment, the mean of total adherence to treatment was low. A statistically significant correlation was observed between age and adherence to treatment (p
    Conclusion
    Given the low mean score of adherence to treatment in this study, it is recommended patients be provided with interventional and educational programs for increasing their adherence to treatment.
    Keywords: adherence to treatment, hemodialysis, older adults
  • Kh. Aboozadeh Gotabi, A. Ghanbari Moghaddam*, M. Mohammadi, F.Zarei Pages 27-36
    Introduction
    Chronic diseases affect not only older adult sthemselves but also family caregivers.
    Objective
    This study was conducted to determine the care burdenin family caregivers caring for older adults.
    Method
    This cross-sectional study recruited 80 family caregivers of older adultsin Sabzevar in 2016. The data were collected using a demographic data questionnaire and caregiver burden scale completed by caregivers. SPSS software was used for data analysis.
    Results
    The study findings showed that the majority of participants were women (72%) and daughters (42%) of older adults, illiterate (45%), housekeeper (72%), and mostly living with the older adult they cared for ( 68%). Seventy-three percent of caregivers had received no formal education for providing care.Meanwhile, 28% of them assessed their own health as poor, and claimed to suffer from mental disorders. Generally, mean score of care burden was 44.5. Care burden, was significantly related to duration of the disease (P=0.01), caregiver’s occupation (P=0.001), caregiver’s economic status (P=0.02), caregiver’srelation with the older adult (P=0.005), duration of caregiving (P=0.05) and cohabiting with the older adult (P=0.02).
    Conclusion
    Based on the findings, most family caregivers of older adults considered themselves as suffering from mental and physical disorders, were illiterate and had no formal training. Therefore, it is recommended that interventions be implemented to reduce caregiver burden due to the factors identified in the present study and that appropriate training be provided to caregivers.
    Keywords: caregiverburden, caregiver, family, older adult
  • M.Borji, M.Azami, M. Amirkhani*, M. Bastami, E. Salimi, K. Sayehmiri, A. Jahromi Pages 37-47
    Introduction
    Myocardial infarction, one of the most common causes of hospitalization for heart diseases, is usually considered threatening for patients and their families. Patient education increases patient consent, improves quality of life, decreases the incidence of complications, decreases hospitalization time, increases the participation in health care programs and increases patient in dependence in everyday activities.
    Objective
    Thisstudy aimed toinvestigate the effect ofeducation about the risk factors of myocardial infarction based onhealth belief model on the knowledge and attitudes of patients with myocardial infarctionin Shahid Mustafa Hospital in Illam city in 2014-2015.
    Method
    This quasi – experimental study recruited 80 patients with myocardial in farction randomly divided intocase (n=40) and control (n=40) groups. Both groups received routine training of the ward, but the case group received additional face-to-face training based on health belief model. Data were collected using a researcher-made question naire whose validity and reliability were confirmed in previous studies. Data were analyzed in SPSSv.20 using Chi-square, t-testand pairedt-test.
    Results
    Beforethe intervention, patients’mean scores ofknowledge and attitude in both groupswere not significantly different(P>0.05). After the intervention, the mean scores of awareness and attitude respectively changed to 13.17±4.85 and 76.27±12.07 in the case group and 9.80±5.51 and 49.37±9.29in the control group.
    Conclusion
    Given the importance of cardiac patients’performance and also the results of the present study, it is recommended that effective modelsbe used to improve cardiac patients’ performance.
    Keywords: health belief model, education, knowledge, attitudes, myocardial infarction
  • Z. Shafiei *, S. Babaee Pages 48-57
    Introduction
    Many patients have anxiety and depression after cardiac surgery dueto surgical stress, which has a negative effect on their quality of life and follow-up their treatment protocol.
    Objective
    The present study aimed to determine the relationship between mood and self-efficacy of patients following CABG in 2011.
    Method
    This descriptive cross-sectional study purposively recruited 110 patients that underwent CABG surgery and that were referred to ShahidChamranRehablitaion Center. The data were collected with Profile of Mood States and General Self-efficacy Scale and then analyzed using independent t-test, analysis of variance and regression analysis in SPSS (v. 18).
    Results
    The overall score was 98.21(36.1) for mood and 21.23(10.3)for self-efficacy in the subjects. The results revealed an inverse relationship between mood and self-efficacy; this means that if mood improves (reduction in mood scores), self-efficacy increases and vice versa.
    Conclusion
    With regard to the significant correlation between mood states and self-efficacy in this study, it is suggested that nurses design and execute appropriate programs to promote these patients’ mood states and thus help them improve their self-efficacy.
    Keywords: Mood, self, efficacy, coronary artery bypass graft surgery